<افشای پشت پرده اعترافی که «بی‌بی‌سی» به نفع تروریست‌ها پخش کرد.
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
بازدید : 978
نویسنده : کامران وزیری

 

** تسنیم: لطفا بفرمایید که چگونه عضو فاطمیون شدید و چه شد که به اسارات درآمدید؟

- حیدر: من حیدر هستم و یکی از سربازان فاطمیون. ما در 18 اسفند ماه سال 93 وارد سوریه شدیم و مدت 45 روز تعلیمات نظامی را آموختیم و بعد از 45 روز، تروریست‌ها یک هجوم سراسری در استان درعا در منطقه بُصر الحریر داشتند که ما برای کمک رفتیم.

اول اردیبهشت سال 94 در استان درعا به اسارت تروریست‌های جیش الحر درآمدیم و ماجرای اسارات‌مان این بود که یک شهرکی در‌ آن منطقه وجود داشت که لشکر فاطمیون آن شهرک را آزاد کرد و ساعت 7 صبح همه در سنگرها مستقر شدیم و ساعت 8 صبح، پاتک و حمله آنها شروع شد.

وقتی محاصره شدیم، خط ما شکست، علتش هم این بود که سردار حاج حسین بادپا شهید شده بود و روحیه بچه‌ها تضعیف شد. شهید بادپا در واقع مستشار عملیاتی ما بود و سید ابراهیم هم در همان عملیات مجروح شده بود؛ اینها باعث شد که روحیه بچه‌ها ضعیف شود.

ماجرا اینطور بود که ما با نیروهای ویژه فاطمیون جلوتر از بقیه بودیم. یک دشتی بود و اصلا سنگی در این دشت نبود، لذا تروریست‌ها تا 25 متری ما جلو آمدند ولی دیگر نتوانستند جلوتر بیایند اما از 25 متر آن طرف‌تر توانستند جلو بیایند و بچه‌های فاطمیون هم راه آنها را بستند، ولی ما در بی‌سیم اعلام کردیم که همه عقب‌نشینی کنند و یک تعداد از بچه‌ها عقب رفتند و یک تعداد هم عقب نشینی نکردند.

برخی هم به خاطر صدای زیاد خمپاره و گلوله و . . . . صدای بی‌سیم را نشنیدند و عقب نشینی نکردند. ما تا ساعت 17 و 30 دقیقه همان روز در آن منطقه باقی ماندیم و اصلا نفهمیدیم که چه اتفاقی افتاده و چه کسانی باقی مانده‌اند و چه کسانی عقب نشینی کرده‌اند؛ در جمع ما، فقط 9 نفر باقی ماندند و از طرفی، جلوی ما را بسته بودند و نمی‌دانستیم باید کجا بریم.

ساعت 11 و نیم شب ما از آنجایی که محاصره بودیم، بیرون آمدیم و تا دهکده‌ای که بی‌طرف بود، جلو رفتیم ولی وقتی به دهکده رسیدیم، نفهمیدیم که باید از آنجا به بعد کجا برویم؛ متحیر بودیم که راست برویم، چپ برویم، شمال برویم یا جنوب؟

اگر راست می‌رفتیم ما را می‌زدند، چپ هم می رفتیم ما را می‌زدند. چون کمین بود و بعدا به ما گفتند که آنجا دقیقا در همان دهکده، تروریست‌ها کمین گذاشته بودند. تیم 9 نفره ما به طور اتفاقی از اتوبانی که آنجا بود، شروع به حرکت کرد و در مسیر اتوبان حرکت کردیم؛ روی جاده هم آثار شنی تانک‌ بود و فهمیدیم که احتمالا این رد تانک های ارتش سوریه است و گفتیم که حتما این مسیر، به نیروهای خودی می‌رسد.

ساعت حدود 7 صبح شده بود که به دوستان گفتم که فکر کنم مسیر را اشتباه رفته‌ایم. کمی جلو رفتیم، دیدیم در جلوی ما و در حدود فاصله 25 متری، یک ساختمان وجود دارد که از بالای آن به سمت ما شلیک کردند، اما طوری شلیک کردند که به ما اصابت نکند چرا که اگر می‌خواستند ما را بزنند، از آن فاصله به راحتی می‌توانستند همه ما را بکشند. علت اینکه ما به سوی آنها شلیک نکردیم، این بود که گلوله‌ای باقی نمانده بود که به سوی آنها شلیک کنیم.

کمی برگشتیم عقب و جایی پناه گرفتیم؛ نمیدانستیم که دشمن‌اند یا خودی، لذا تصمیم گرفتیم که فریاد بزنیم "لبیک یا زینب (س)" تا اگر ارتش سوریه است، بفهمد که ما خودی هستیم.

ما گفتیم که اگر دشمن می‌بود، من و عباس که جلو بودیم، صد در صد کشته می شدیم ولی آنها تیر هوایی زدند، دفعه سوم که فریاد زدیم "فاطمیون، فاطمیون" به سوی ما شلیک کردند و ردشدن تیرها از بالای سرمان را حس کردیم. 15 دقیقه گذشته بود، فهمیدیم که وسط مزرعه‌ای در بُصر الحریر هستیم و 10 کیلومتر در عمق تروریست‌ها پیش رفته‌ایم و آنها هم متوجه نشده‌ بودند، البته اگر مهمات کافی با 50 نیرو داشتیم، می‌توانستیم منطقه را آزاد کنیم.

10 دقیقه نشستیم و دیدیم خودروهای‌شان با دوشکا و سلاح‌های دیگر آمد و ما را محاصره کردند و با هر چه داشتند، منطقه حضور ما را به رگبار بستند. ما تصمیم گرفتیم که تسلیم شویم و من، عباس، سخی و عنایت، به همراه 2 نفر دیگر تسلیم شدیم. یکی دیگر از نیروها هم خودش را با نارنجک در میان تروریست‌ها منفجر کرد و شهید شد.

 از جمع ما فقط 2 نفر باقی ماند، آن دو نفر را ما دیدیم که در لابه لای نی‌زارها و گندم‌زارها مخفی شدند و تروریست‌ها آنها را ندیدند. بعدا همین تروریست‌ها به ما گفتند که این 2 نفر همان شب، راه می‌افتند و از خط دوم تروریست‌ها عبور می‌کنند و قبل از رسیدن به خط مقدم تروریست‌ها (برای عبور و رسیدن به خط خودی)، توسط دیده‌بان آنها شناسایی شده و سپس با تیرهایی که به پاهای‌شان زده بودند، اسیر می‌شوند و در دم به شهادت رسانده و سر از تن‌شان جدا می‌کنند و حتی جنازه‌های این شهدای ما را هم حتی دفن نکردند.

** تسنیم: عباس، شما را که روز اول اسیر کردند، چگونه با آنها صحبت می‌کردید؟ خودتان عربی بلد هستید؟

-- عباس: ما را روز اول که به اسارت گرفتند، از تلویزیون الجزیره برای ما مترجم آوردند. آنها با الجزیره در تماس بودند و حتی خبرنگاران الجزیره در همان منطقه شب‌ها می‌خوابیدند و فارسی هم حرف می‌زدند.

روز اول، خبرنگار فارسی زبان الجزیره آمد و فارسی صحبت می‌کرد و مترجم ما بود اما بعدها که آنها عربی با ما حرف می‌زدند، ما متوجه می‌شدیم ولی در حرف زدن کمی مشکل داشتیم. قبل از مصاحبه ما را تهدید می کردند و می‌گفتند که باید بگویید که به‌خاطر پول آمدیم و کار و شغل نبود.


عباس می‌گوید:خبرنگاران الجزیره تا پایان اسارات ما، در کنار تروریست‌ها بودند

با سلاح می‌آمدند و می‌گفتند که اگر این حرف‌هایی که ما می‌گوییم را نگوییم، شما را به قتل خواهیم رساند و بعد هم که تصویربرداران الجزیره و خبرنگارانش می‌آمدند، ما این حرف‌ها را می‌زدیم.

** تسنیم: خبرنگار بی بی سی هم آنجا بود؟

-- عباس: نفهمدیم که بی بی سی بود یا نه، اما خبرنگار زیاد می‌آمد.

** تسنیم: خبرنگار الجزیره می‌دید که شما را تهدید می‌کردند و فشار می‌آورند؟

-- عباس: بعضی از خبرنگارها می‌دانستند و بعضی موقع‌ها می‌دیدند که ما را تهدید می‌کنند. خبرنگاران الجزیره تا پایان اسارات ما، همانجا بودند. به جز الجزیره، خبرنگاران العربیه هم بودند. خبرنگاران دائم اطراف ما بودند و همانجا دفتر داشتند و شب‌ و روز، همانجا بودند.

خبرنگارها به ما می‌گفتند که بگویید فاطمیون و ایران ما را تبادل نمی‌کنند و این ویدئو نشر می‌شود و مردم می‌بینند؛ اینها را بگویید تا شما را تبادل کنند. اولین تصویرها را البته خود تروریست‌ها استفاده کردند و بعد هم رسانه‌های اروپایی از این فیلم‌ها استفاده می‌کردند ولی در مجموع، این 2 شبکه خبری بازوی رسانه‌ای تروریست‌ها بودند و همانجا هم مستقر بودند و روابط دوستانه‌ای با این خبرنگاران داشتند. 

- حیدر: الجزیره و العربیه از نقض حقوق بشر و کارهایی که تروریست‌ها می‌کردند، مطلع بودند و حاضرم قسم بخورم که می‌دانستند چون که آنها ما را در حال کتک خوردن و شکنجه شدن، دیده بودند. حتی خبرنگار الجزیره یک بار در ماه مبارک رمضان آمد و ما را دید و گفت که چه خبر از حال روز شما؟ به شما آب و نان می‌دهند؟ و آن روز، آن خبرنگار حال و روز ما را دیده بود.

موهای سیبیل‌هایم تا زیر لب‌هایم آمده بود، ناخن‌های‌مان بسیار بزرگ شده بود، سر و وضع ما خراب بود و خبرنگار الجزیره ما را در این وضع می‌دید. ما حتی با خودمان گفتیم که اگر خبرنگار باشد، اینها را می‌بیند و قضاوت می‌کند. ما در یک زیرپله نگهداری می‌شدیم و جای مان آنقدر تنگ بود که فقط 5 سانت با هم فاصله داشتیم و خبرنگار الجزیره اینها را دیده بود.


فرمانده تروریست‌ها در درعا - عباس (نفر اول سمت راست-نشسته) و حیدر (نفر اول سمت چپ- ایستاده)

وقتی هم که خواستند با ما مصاحبه کنند، فرمانده کل درعا (جبهه تروریست‌ها) آمد و خودش با ما مصاحبه کرد و محافظش در آنجا، چنان سیلی به صورت من زد که گوشم پاره شد و خون روی سینه ام ریخت و خبرنگار الجزیره هم آنجا بود و دید. ابراهیم، یا محمد ابراهیم و ابراهیم محمد بود نامش، حتی دکتری که آنجا بود گفت که نزن؛ اما تروریستها دوباره مارا زدند. فرمانده شان هم شب اول با کابل برق به دستان ما می زدند. هر روز، هر لحظه و هر ثانیه خبرنگاران و خانواده‌های‌شان آنجا بودند و با چشم سرشان وضع ما را می‌دیدند.

** تسنیم: کاری هم برای آنها انجام می‌دادید؟

- حیدر: ما برای آنها کار می‌کردیم و حدود 25 تا 30 هزار کیسه خاک برای آنها پر کردیم، زمین‌ها را برایشان می کندیم، چای و قهوه برایشان دم می‌کردیم. برای آنها سنگر می‌کندیم، سنگرهایی که 1.60 – 1.70 متر عمقش بود و وقتی پرسیدیم که این سنگرها را برای چه ایجاد می‌کنید، گفتند که ما این سنگرها را ایجاد می‌کنیم که وقتی نیروهای شما و جیش البشار حمله کردند، دفاع کنیم. با خود می‌گفتیم که روزی که ما هجوم کنیم، تو می‌توانی اینجا بایستی؟

** تسنیم: دقیقا چه زمانی اسیر شدید و چه زمانی آزاد شدید؟

- حیدر: ما 14 ماه در اسارات آنها بودیم؛ 2015/4/20 اسیر شدیم و 2016/6/11 آزاد شدیم.

** تسنیم: از کجا فهمیدید که آنها خبرنگار الجزیره و العربیه هستند؟

- حیدر: روز دوم ما نشسته بودیم و خبرنگار زیاد آمده بود و خبرنگار الجزیره و العربیه لوگو داشتند و مشخص بود که برای این 2 شبکه کار می‌کنند اما غیر از اینها، 3 خبرنگار دیگر هم بود که متوجه نشدم برای کجا هستند.

یک سال شده بود و هنوز ما را تبادل نکرده بودند؛ خبرنگار الجزیره یک روز آمد و قصد داشت که مستندی از ما بسازد، من به او گفتم که تو چه کاره هستی؟ خبرنگار الجزیره‌ای؟ گفت: بله من خبرنگار الجزیره هستم. به او گفتم که این فیلم‌ها را برای چه می‌گیرید؟ گفت که یک سال شده و شما را تبادل نکرده‌اند و شما در این فیلم بگویید که یک سال شده و ما را هنوز تبادل نکرده‌اند و از دولت ایران، فاطمیون و دولت بشار اسد بخواهید که شما را آزاد کنند.


حیدر می‌گوید: اگر حرف‌هایی که در فیلم پخش شد را نمی‌زدیم، قطعه قطعه‌مان می‌کردند

در داخل مناطق اشغالی هم جالب است بدانید که خیلی سرقت و دزدی انجام می شد، از خودرو گرفته تا تجهیزات را شبانه دزدی می‌کردند، یعنی تروریست‌ها از یکدیگر هم دزدی می‌کردند و اصلا هیچ امنیتی در مناطق اشغالی نیست.

درباره مصاحبه هم باید بگویم که ما خیلی صحبت کردیم و آنها را حذف کردند و حتی با قمه و تبر ایستاده بودند و اینقدر ما را با چوب زدند که گفتیم، حالا حتما نوبت تبر و قمه است. ما در آن مصاحبه گفته بودیم که ما برای دفاع از مردم سوریه، مقدسات اسلام و ایستادگی در مقابل داعش و نیروهای آمریکایی و اروپایی به اینجا آمده‌ایم که آنها، این سخنان ما ر ا حذف کردند و گفتند اینهایی که می‌گوییم را بگویید.

** تسنیم: اگر نمی‌گفتید، چه اتفاقی می‌افتاد؟

- حیدر: اگر آن حرف‌ها را نمی‌گفتیم، صد در صد ما را می‌کشتند و قطعه قطعه می‌کردند.


دشمن عقل امام علی علیه السلام : اَلْهَوى عَدُوُّ الْعَقْلِ؛ هواى نفس، دشمن خرد است. شرح غرر: ج1، ص68

:: موضوعات مرتبط: امنیتی , بین الملل , ,
:: برچسب‌ها: خبرگزاری بی بی سی فارسی , الجزیره , العربیه , تریبون تکفیری ها ,



مطالب مرتبط با این پست
.
صالحی خبر داد: دستگیری 4 خرابکار در یکی از تاسیسات هسته‌ای
مقابله ناوگروه ارتش با دزدان دریایی در ربایش و انهدام کشتی تجاری ایرانی
واکنش داوود اغلو به خبر همکاری ترکیه با ایران درباره جاسوسان موساد
عربستان سطح روابط خود را با آمریکا محدود می‌کند
توصیه های سی‎ان‎ان به اوباما؛آمریکا واقع بین باشد/ گام های مثبت ایران را با اقدام متقابل پاسخ دهید
بشاراسد: شرایط موفقیت کنفرانس ژنو 2 !؟
برژینسکی: دوران سلطه آمریکا بر جهان به پایان رسیده است.
اموال بلوکه شده ایران در آمریکا چقدر است؟
تنش در روابط ترکیه و آمریکا؛تحویل هواپیماهای جاسوسی لغو شد/ترکیه به ایران نزدیک می شود
رویترز خبر داد:تشدید اختلافات آمریکا و رژیم صهیونیستی بر سر ایران
بشار اسد در موضع قدرت است / ادامه حمایت اکثریت مردمی از نظام سوریه
سوریه را ایران اداره می کند نه اسد!!!
عکس/ گدای اسرائیلی
آلمان و فرانسه خواستار امضای توافقنامه «جاسوسی نه» با آمریکا شدند
توطئه سعودی - قطری برای کودتا علیه دولت عراق و ترور نوری المالکی
ایران گزارشگر ویژه حقوق بشر را به رسمیت نمی شناسد/ گزارش فاقد اعتبار و وجاهت قانونی است
تلاش کاخ سفید به‌منظور متقاعد کردن سنا برای تعویق تحریم‌ها علیه ایران
16 تن از اشرار در زاهدان به دار آویخته شدند/ پاسخ دندان شکن دستگاه قضا به مخلان امنیت
اعتراض ۱۹کشور جهان به جاسوسی آمریکا
کباب ترکی در سوگ پدرش!/عکس
ریگی شماره 2 را بشناسید/عکس
متحدان ما در خاورمیانه دیگر روی ما حساب نمی کنند
نصرالله: جبهه عربی و غربی در سوریه شکست خورد/درخواست از ایران برای ورود در پرونده امام موسی صدر
پوتین جای اوباما را در صدر فهرست پرنفوذترین افراد جهان گرفت
«کیسینجر» با «پوتین» دیدار کرد/اعطای نشان افتخاری به وزیر خارجه اسبق آمریکا+عکس



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: